کد خبر 156789
تاریخ انتشار: ۲ مهر ۱۳۹۱ - ۱۶:۰۱

این آقایانی که اصرار دارند جنگ را با رنگ و بو و مزه­ ی ایرانی و فارسی تفسیر کنند، آیا بهتر نبود به جای تحریف کار شهدا و رزمندگان جنگ که به لحاظ اخلاقی بسیار کار زشتی است، خود نیز به جبهه می­رفتند و با حضورشان رنگ و بوی ملی و ایرانی جبهه را پررنگ­تر می­کردند؟

به گزارش سرویس وبلاگستان مشرق، سید مقدام حیدری در آخرین پست وبلاگ چشم خدا نوشت: چند سالی است که مد شده است، به گونه­ ای درباره­ ی هشت سال دفاع مقدس بگوییم و بنویسیم و برنامه و فیلم و سریال تولید کنیم که انگار این جنگ هشت ساله­ی ما جنگی میان دو قومیت یا دو نژاد و یا دو کشور بود همین، و این شهدا و رزمندگان عزیز ما رفتند تا از هویت ملی و عرق ایرانی و تمامیت ارضی این آب و خاک دفاع کنند. صدا و سیمای ما در کنار ده­ها کار و برنامه­ ی زیبا و مفیدی که برای هشت سال دفاع مقدس ساخته است ـ که دستش مریزاد ـ در سال­های اخیر برنامه­های دفاع مقدسش بیشتر رنگ و بوی ملی و نژادی و ایرانی گرفته است.

صحنه ­های حماسه و رشادت و شهادتِ رزمندگانِ این جنگِ مقدس را بیشتر دارند با ترانه­ ها و سرودهای ملی و ایرانی و وطن­پرستانه نشانمان می­دهند و در واقع با این سرودها و شعرهای ملی معنی می کنند. نتیجه­ی کار هم این می­شود که بسیاری از جوانانِ امروز وقتی می­خواهند از کار شهدا و رزمندگان بگویند و تعریف کنند، می­گویند اینها رفتند تا نام ایران و ایرانی در جهان سرافراز بماند؛ رفتند تا ما جوانان بتوانیم به ایرانمان افتخار کنیم و به ایرانی بودنمان ببالیم…

و متأسفانه کم از صدا و سیما نمی­شنویم این گونه تحلیل و نگاه را، تا جایی که یک بار، یکی از مجریان تلویزیونی در برنامه­ی زنده گفت: اگر صدام رستم را می­شناخت، هیچ گاه جرأت نمی­کرد که به ایران حمله کند! گویی رزمندگان و شهدای ما به خاطر تأثیر شگرفی که از شخصیت رستم داشتند و شجاعت سرشاری که از روح داستان­های شاه­نامه­ی فردوسی در جانشان نشسته بود، این چنین حماسه آفریدند که مغز ژنرال­های بزرگ دنیا در برابر دلاوری­هایشان هنگ کرده بود. و معلوم نیست به چه دردی می­خورد این نگاه سطح پایین و غلط به دفاع مقدس و شهدایش.

البته هر کسی در نوع نگاه و بیانش آزاد است، اما این آقایانی که اصرار دارند جنگ را با رنگ و بو و مزه­ ی ایرانی و فارسی تفسیر کنند، آیا بهتر نبود به جای تحریف کار شهدا و رزمندگان جنگ که به لحاظ اخلاقی بسیار کار زشتی است،  خود نیز به جبهه می­رفتند و با حضورشان رنگ و بوی ملی و ایرانی جبهه را پررنگ­تر می­کردند؟ خوب بود یک لشکر از این تیپ آدمهایی که دلشان تنها برای ایران و ایرانی می­تپد، و کاری به هیچ آرمان و هدف الهی و اسلامی دیگری ندارند، به جبهه می­رفتند و خودی نشان می­دادند؛ مثلا شبها در سنگر از رستم و سهراب می­خواندند و با داستان­های شاهنامه انرژی می­گرفتند، یا این که شبهای عملیات، وصیتنامه­ هایشان را با ادبیات ایرانی و ملی و نژادی می­نوشتند، نه مثل دیگر رزمندگان و شهدا که کلیدواژه­ی وصیت­نامه­هایشان امام حسین و اسلام و ولایت فقیه و دین و قرآن بود. اینها باید فکر این روزها را می­کردند و برای برنامه­های تلویزیونی­شان سند و مدرکی جور می­کردند، تا وقتی جنگ و جبهه­ ی ما را با ایرانی­گری قاطی می­کنند متهم به تحریف جبهه نشوند. می­بایست نمی­گذاشتند همه ­ی عملیات ما با اسم­های اسلامی و عربی انجام بگیرد. باید کاری می­کردند و چند عملیاتی را هم با نام­های اصیل ایرانی مانند تخت جمشید و ایرانیان و مهرگان و پارس و خلیج فارس و البرز و زاگرس و این جور اسم­ها انجام می­دادند، تا این روزها بسیجی­ها و رزمنده­ها سر جایشان بنشینند و تسلیم شوند که این تیپ آدمها هم در جبهه کم نبودند و سهم بسزایی در جنگ داشتند. بدک نبود اگر چند عملیاتی را با رمز یا کوروش و یا داریوش شروع می­کردند. چرا عقب نشستند و تماشا کردند و اجازه دادند، فرزندان امام و عاشقان امام حسین ـ علیه السلام ـ همه­ ی جنگ را خود اداره کنند و همه را سراسر با فرهنگ قرآن و اهل بیت ـ علیهم السلام ـ به پیش ببرند؟ چرا چهارتا سربند "جانم فدای ایران" و "ای کوروش کبیر جانم فدایت" و "یا رستم" و "یا سهراب" طراحی نکردند و به پیشانی بر و بچه هایشان نبستند، بلکه جا خالی کردند و گذاشتند همه­ ی سربندها با نام­های مبارک اهل بیت ـ علیهم السلام ـ مزین شوند.

این جنگ، جنگ بین ایران و عراق نبود، جنگ بین جبهه­ ی حق و جبهه­ ی باطل بود. سران کفر با اسلام و ایمان و قرآن و نظام اسلامی سرِ جنگ داشتند نه با ایران و ایرانی. و این حقیقت را سربازان مخلص حضرت روح الله، خوب فهمیده بودند. فهمیده بودند، جنگ، بر سرِ خاک و مرز و این مسائل نیست، اینها بهانه­ ای بیش نبود. آن چه هدف بود، اسلامی بود که اگر در نقطه ­ای حکومت کند، امنیت سراسر جبهه­ی کفر را به خطر خواهد انداخت.

کاش صدا و سیمای ما سخنان امام را جدی­تر می­گرفت. کاش اینقدر سلیقه­ ای و ذوقی عمل نمی­کرد در ساخت برنامه هایش. مدیران و برنامه­ سازان و فیلم­سازان و همه­ ی کسانی که زحمت می­کشند و برای هشت سال دفاع مقدس کاری می­کنند، خوب است که قبل از شروع کارشان، یک بار پیام امام را به مناسبت قبول قطعنامه 598 بخوانند. ضرر نمی­کنند.

امام در آن پیام تاریخی و خواندنی فرمودند: "امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، و جنگ پابرهنه‏ها و مرفهین بى‏درد شروع شده است." بلندای افق دید امام سراسر جهان بشری بود نه ایران تنها؛ "ما براى احقاق حقوق فقرا در جوامع بشرى تا آخرین قطره خون دفاع خواهیم کرد."

امام ما بزرگ بود، جهانی بود، فرا تاریخی بود، فرا مرزی بود و سربازانی تربیت کرد که مانند خودش فکر می­کردند، که اگر چنین نبودند، هرگز در جنگ نابرابر تاب نمی­آوردند.

سطح نگاه امام را بخوانید و از افق دید این مرد بزرگ لذت ببرید، و کمی هم افسوس بخورید بر تحلیلهای دست پایین ما از جنگ: "امروز جهان تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدى است. و مسلمانان در یک تشکیلات بزرگ اسلامى رونق و زرق و برق کاخهاى سفید و سرخ را از بین خواهند برد. امروز خمینى آغوش و سینه خویش را براى تیرهاى بلا و حوادث سخت و برابر همه توپها و موشکهاى دشمنان باز کرده است و همچون همه عاشقان شهادت، براى درک شهادت روزشمارى مى‏کند. جنگ ما جنگ عقیده است، و جغرافیا و مرز نمى‏شناسد. و ما باید در جنگ اعتقادى‏مان بسیج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه اندازیم. ان شاء اللَّه ملت بزرگ ایران با پشتیبانى مادى و معنوى خود از انقلاب، سختیهاى جنگ را به شیرینى شکست دشمنان خدا در دنیا جبران مى‏کند. و چه شیرینى بالاتر از اینکه ملت بزرگ ایران مثل یک صاعقه بر سر امریکا فرود آمده است. چه شیرینى بالاتر از اینکه ملت ایران سقوط ارکان و کنگره‏هاى نظام ستمشاهى را نظاره کرده است و شیشه حیات‏ امریکا را در این کشور شکسته است. و چه شیرینى بالاتر از اینکه مردم عزیزمان ریشه‏هاى نفاق و ملیگرایى و التقاط را خشکانیده‏اند. و ان شاء اللَّه شیرینى تمام ناشدنى آن را در جهان آخرت خواهند چشید. نه تنها کسانى که تا مقام شهادت و جانبازى و حضور در جبهه پیش رفته‏اند، بلکه آنهایى که در پشت جبهه با نگاه محبت بار و با دعاى خیر خود جبهه را تقویت نموده‏اند از مقام عظیم مجاهدان و اجر بزرگ آنان بهره برده‏اند. خوشا به حال مجاهدان! خوشا به حال وارثان حسین- علیه السلام!."

این یادداشت به درازا کشید و از حوصله­ی متوسط خوانندگان خارج شده است، اما نمی­شود از این فرازهای اکسیری و بی­نظیر و غریب امام گذشت.

فرمود: "اذناب امریکا باید بدانند که شهادت در راه خدا مسئله‏اى نیست که بشود با پیروزى یا شکست در صحنه‏هاى نبرد مقایسه شود. مقام شهادت، خود اوج بندگى و سیر و سلوک در عالم معنویت است. نباید شهادت را تا این اندازه به سقوط بکشانیم که بگوییم در عوض شهادت فرزندان اسلام تنها خرمشهر و یا شهرهاى دیگر آزاد شد. تمامى اینها خیالات باطل ملیگراهاست. ما هدفمان بالاتر از آن است. ملیگراها تصور نمودند ما هدفمان پیاده کردن اهداف بین الملل اسلامى در جهان فقر و گرسنگى است. ما مى‏گوییم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست. و تا مبارزه هست، ما هستیم. ما بر سر شهر و مملکت با کسى دعوا نداریم. ما تصمیم داریم پرچم «لا اله الّا اللَّه» را بر قلل رفیع کرامت و بزرگوارى به اهتزاز درآوریم. پس‏ اى فرزندان ارتشى و سپاهى و بسیجى ‏ام، واى نیروهاى مردمى، هرگز از دست دادن موضعى را با تأثر و گرفتن مکانى را با غرور و شادى بیان نکنید که اینها در برابر هدف شما به قدرى ناچیزند که تمامى دنیا در مقایسه با آخرت."

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 3
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • ۱۶:۵۲ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۲
    0 0
    آیت الله جوادی آملی در یکی از سخنرانی هایشان چنین فرمودند: این مملکت را حسین حسین نجات داد نه ای ایران ای مرز پرگهر!
  • hossein ۱۶:۵۸ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۲
    0 0
    شما می خوایین تاریخ قبل از لسلام رو از ایران پاک کنید مگه همه بخاطره امام خمینی و اسلام اومدند کسانی بودند که بخاطر زنده نگه داشتن تاریخ و خاک مملکتشون جنگیدن
  • مهدي رحيمي ۰۸:۵۹ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۳
    0 0
    بله تعدادي بودند اما نه اينکه بخوايم کل جنگ را با اين عنوان نشون بديم فکر نميکنم هسچ فرد احمقي حاضر باشه جونشو براي تاريخ بده. اگر برا خدا باشه منظقيه. اگر برا حفظ خانواده و هم وطناش باشه، بازم منطقيه چون تو راه خداست. اما تاريخ؟ شما يعني اگر فردا تو ايران جنگ بشه با اسراييل،‌ميگي من براي حفظ تاريخم ميرم جبهه و جونمو در راه تاريخم ميدم؟ تازه اگر شما جونتون رو نديد، تاريخ حفظ نميشه؟ ببخشيد صريح صحبت کردم. الان وقت اين تعارفات نيست بهتره صريحا مواظعمون رو با خدا و به قول شما تاريخ مشخص کنيم. چون موقع تصميم گيري بين خدا و تاريخ، بين خدا و شيطان رو انتخاب کرده ايم. تو قزآن هميشه گفته از تاريخ عبرت بگيريد و نه اينکه به تاريخ بباليد. اون هم به طاغوت؟ پس ما تو عصر جاهليتيم. پناه بر خدا. iFact.mihanblog.com

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس